پرهامپرهام، تا این لحظه: 15 سال و 4 ماه و 26 روز سن داره

خاطرات پرهام عزیزم

و اما .............. فرهنگ لغت آقا پرهام

       آکواریم : آفکاریون       آیفون : آفلون      گذاشتم : گُگاشتم      مواظب : نواظب      میوه : نیوه      از کسیکه بدت میاد : بد میاد       افراد چاق : گوشتول        یا ابوالفضل : ابلض        مهمونی : موندونی         ماشین نون خشکه ای : نوشوگو ( عزیزدلم تو خیلی از این ماشین          نون خشکیه یا...
17 تير 1390

گل ناز خاله

عکس اولی که میخواستیم بری تولد آریانا و دومیم که میخواستیم بریم خونه سوین قربونت برم که شیطونی از چشمات میباره راستی میدونی خاله با چه اسمی صدات میکرد باقالی چون خیلی دوست داشتم ...
17 تير 1390

مسافرت به کاشان1390

اینجا با بابات و مامانی و خاله رفته بودیم کاشان و تو عزیزدلم خیلی بهت خوش گذشت چون همش تو آب بودی و توام که عاشق آب عکس اولی تو فضای حمام فین کاشان و عکس دومی داخل حمام فین کاشان ک تو آب ایستاده ای و دست مامنیا گرفتی و عکس سومیم که تو رستوران که نشسته بودیم منتظر غذا             ...
17 تير 1390

اولین زمستان سال 1388

اولین زمستان سال 88 وقتی که با مامانی بردیمت بیرون خیلی تعجب کرده بودی که این دونه های سفید که از بالا میاد رو سرت چین سرتا گرفته بودی بالا و با تعجب نگاه میکردی ولی وقتی برفا میریخت رو سرت و رو چشمات میترسیدی بعدش خاله واست آدم برفی درست کرد و نشوندمت کنار آدم برفی و ازت عکس گرفتم   ...
17 تير 1390

نوزادی پرهام عزیزم ( 10روزگی )

قربونت برم ناز مهربون خاله تو الان اینجا تو 10روزگی به سر میبردی نمیدونی وقتی به دنیا اومدی چقدر خوشحال بودم مادر جون و بابا جانم که فراوون آخه تو اولین نوه تو خانواده مامانت بودی و یه دسته گل ناز . راستی عزیزم تو تا 8 ماهگی که تو شکم مامانت بودی دختر بودی خنده داره  آخه وقتی مامانت 5 ماهش بود و رفت سونوگرافی واسه تشخیص جنسیت دکتر گفت 80 درصد دختر دکترم نتونست تشخیص بده حتی ماهای بعدم که مامانت با مادرجون میرفت دختر میگفت80 درصد دختره تا اینکه مامنت 8 ماهش شد و من به مامانت گفتم منم میخوام بیام امروز که صدای قلبشا گوش بدم وقتی رفتیم ، دکتر اول صدای قلبتا گذاشت وای نمیدونی واسه من چه لحظه قشنگی بود فقط خدارا شکر میکردم تو دل ...
17 تير 1390